گزارش ویژه؛
چرا حکومت اسلامگرای مرسی که با آن همه امید و فداکاری بر سر کار آمد، به ناگاه واژگون شد و همه چیز دوباره به دست ارتش افتاد؟ علت سیاستهای غیرمنتظره مرسی به ویژه نسبت به دول خارجی چه بود؟ سیسی چه در سر دارد و چگونه توانست بر موج مخالفت علیه مرسی سوار شود؟ با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.
گروه گزارش ویژه لوکسترین ها - پس از معرفی مجتمع دینی الازهر و نقش آن در سیاست مصر، در گزارش ویژه پیشین به شرح ویژگیهای کشور مصر، روند قدرتیابی اخوانالمسلمین از 1928 تا 1952، آغاز حکومت نظامی سازمان افسران آزاد به رهبری جمال عبدالناصر و تعامل اخوان با ارتش حاکم تا سال 2011 میلادی و آغاز بیداری اسلامی پرداختیم. آشنایی با این تاریخچه مختصر، ضرورتی اجتنابناپذیر برای تحلیل صحیح و کارآمد از وقایع دو سال اخیر در مصر است. اکنون در دو بخش به تحلیل رویدادهای حکومت مرسی و حکومت کودتا میپردازیم تا به این سؤال پاسخ دهیم که چه شد حکومت اسلامگرای مرسی که با آن همه امید و فداکاری بر سر کار آمد، به ناگاه واژگون شد و همه چیز دوباره به دست ارتش افتاد؟ علت سیاستهای غیرمنتظره مرسی به ویژه نسبت به دول خارجی چه بود؟ سیسی چه در سر دارد و چگونه توانست بر موج مخالفت علیه مرسی سوار شود؟ تحولات مصر به چه سمتی در حرکت است؟
3- مرسی چگونه شخصیتی است؟
«محمد محمد مرسي عيسى العياط» متولد 1951 در استان شرقی مصر و روستای العدوه است که تحصیلات ابتدایی را در زقازیق گذرانده، سپس در قاهره مدرک کارشناسی و ارشد خود را در رشته مهندسی فلزات دریافت کرده است. وی برای تحصیل در دوره دکتری محافظت از موتورهای هواپیما به دانشگاه کالیفرنیای جنوبی رفته در همانجا تا استادیاری دانشگاه ایالتی کالیفرنیا پیش رفته است. سپس دوباره به زقازیق برگشته تا در دانشکده مهندسی به تدریس بپردازد. مردم مصر وی را ابتدا به عنوان نماینده فعال شهر زقازیق در مجلس شورا شناختند پس از اینکه در سال 2000 میلادی توانست رأی آن شهر را بدست آورد. وی بعلت مواضعش، چند بار توسط مبارک به زندان انداخته شد که یکی از آنها 7 ماه به طول انجامید.
در انتخابات مجلس شورا پس از تغییر قانون اساسی، حزب اخوانالمسلمین و اسلامگرایان توانستند بیش از 40% کرسیهای مجلس را از آن خود کنند و در انتخابات ریاستجمهوری نیز، محمد مرسی به عنوان نامزد حزب آزادی و عدالت با اختلاف کمی از احمد شفیق به پیروزی رسید.
مرسی دوره کوتاهی از ثبات نسبی را برای مصر فراهم کرد که البته به دلیل شرایط انقلابی، متلاطمتر از دوره مبارک بود. از همان ابتدا سخن از 70 میلیارد دلار خروج سرمایه کشور توسط خانواده مبارک شد. از آن بدتر، سرمایهداران مصری سرمایه خود را از مصر خارج کردند و سرمایهداران خارجی نیز منتظر ایجاد شرایط سیاسی شفافتر ماندند. توریستها فعلاً به کشورهای دیگر سفر کردند تا تفریحشان به عزا تبدیل نشود. پلیس شاید به اشاره ارتش چندان دلیلی برای ایجاد امنیت سختگیرانه نمیبیند. اعتصاب در مراکز مختلف، خبری است که هر روز مصریها میشنوند. جایگزینی کمکهای چندمیلیاردی دولتهای خارجی همچون آمریکا که قطع شده، حل مشکلات میلیونها فقیر و از همه بدتر، تعمیر اقتصاد بیمار مصر که ضربه انقلاب نیز آن را بههمریختهتر کرد، به سالیان درازی نیاز داشت که همه تحمل آن را ندارند. مشکلات اقتصادی روزبهروز بیشتر میشد.
از طرف دیگر تصور مردم مصر از اخوانالمسلمین، یک تشکل قدرتمند و سازمانیافته بود که توانسته بود در طول 60 سال حکومت ارتشیان، دوام بیاورد. مهارت سازمانی و انضباط تشکیلاتی آنها بینظیر تلقی میشد. اما در عمل، مردم مصر با حکومتی روبرو شدند که قدرت مدیریت کشور را نداشت. شاید برخی از مشکلات دولت از عدم همراهی ارتش برمیآمد، اما برخی دیگر به ضعف قدرت مدیریت مرسی و اطرافیانش برمیگشت. مرسی پیش از ریاستجمهوری وعدههای زیادی در مورد 100 روز نخست زمامداریاش داده بود، اما تنها 15% از آن به طور کامل تحقق یافت. مدیران تازهکار دائماً دچار خطاهای روشن میشدند و مدیران باتجربه نیز نگران آینده شخصی خود بودند.
در همین اوضاع، اقتصاد همچنان بیمار بود و دولت در برقراری ارتباط با صندوق بینالمللی پول که برای بازسازی اقتصادی مصر ضروری بود، دچار مشکل شد. کار بجایی رسید که 70% از احتیاجات غذایی مردم مصر از واردات تأمین میشود. 25 تا 40% اقتصاد مصر نیز در اختیار کامل ارتش است که طبیعتاً همکاری لازم را با مرسی نمیکردند. تورم شدید به ویژه در محصولات غذایی بوجود آمد و قطعیهای مکرر برق و صفهای طولانی در مراکز توزیع سوخت، مردم را کلافه کرده بود.
دعوا بر سر قانون اساسی همچنان ادامه داشت و تیترهای ریزودرشت رسانهها دائماً موجی از عدم اطمینان را به جامعه تلقین میکرد. مردم نمیدانستند بالاخره مجلس مؤسسان قانون اساسی پیشنویس خود را نهایی میکند یا کمیته انتصابی رئیسجمهور مانع آن خواهد شد. نهایتاً پس از برگزاری رفراندوم قانون اساسی و رأی 60 درصدی به آن، گروههای لیبرال و مسیحی اعلام کردند آنها از فرآیند تدوین پیشنویس حذف شده بودند. دیدبان حقوق بشر نیز نارضایتی خود را از برخی ضعفهای قانون اساسی از جمله تداوم محاکمه شهروندان توسط دادگاههای نظامی و عدم وجود آزادی کامل بیان و مذهب اعلام کرد.
مردم مصر زندگی شخصی و دغدغههای کوتاهمدت خود را دارند و بسیاریشان چندان تفاوتی میان مبارک و مرسی نمیبینند. اگر شرایط سخت باشد خیلیها دوباره رنگ عوض میکنند، و کردند، به ویژه اینکه از رویکارآمدن ارتش بیم کمی داشتند، زیرا دیده بودند مبارک نسبتاً به راحتی و پس از 18 روز اعتراض مردمی از قدرت کنارهگیری کرد.
خبر خوب اینکه وضعیت سیاسی کشور به گونهای شد که هیچ گروهی نمیتوانست به تنهایی اقتدارگرایی را پیشگیرد. اخوان مجبور به ائتلاف با سایر گروهها بود و جالب اینکه گروههای لیبرال و مستقل استعداد بیشتری برای ائتلاف با اخوان داشتند تا گروههای دینی که از نظر دینی هم مخالف اخوان بودند. این سازوکار در پارلمان و سپس در نگارش قانون اساسی نشان داد گروههای اسلامگرا به هیچوجه اکثریت مطلق ندارند. اخوان نیز با روحیه دموکراتیک خود تلاش نکرد تا قانون مد نظر خود را تحمیل کند، در نتیجه خشونتی در این زمینه درنگرفت. مرسی در سیاست داخلی و مدیریت ادارات دولتی نیز از اِعمال قدرت ناتوان بود، هم به دلیل حضور بازماندههای رژیم مبارک، هم ساز مخالف ارتش و هم داشتن نوعی روحیه دموکراتیک. در نوشتار گذشته گفتیم که حزب عدالت و آزادی به شدت بر دموکراسی و ارزش اخلاق تأکید دارد. مرسی تلاش میکرد بدون تنبیههایی که مبارک برای متخلفین از دستورات خود تعیین میکرد، کار خود را به پیش ببرد. گویا مصریان زبان زور مبارک را بهتر میفهمیدند.
این طرف در ارتش تغییراتی رخ داد، یعنی حسین طنطاوی (10 سال وزیر دفاع مبارک و 16 ماه ریاست شورای نظامی در اداره مصر پس از استعفای مبارک تا ریاستجمهوری مرسی)، سامی عنان و مراد موفی کنار رفتند، اما ناظران هر چه تحولات به پیش میرفت، درمییافتند که ارتش نه تنها شکست نخورده بلکه برای بازیابی نقش گذشته خود آماده میشود. حتی رویکرد دولت مرسی در ارتباط با متحدان ارتش و مبارک یعنی آمریکا و اسرائیل چندان تغییری با گذشته نداشت. این اتفاقات البته از دید ناظران خارجی جزء خبرهای خوش بود اما برای اخوانالمسلمین خیر. چرا که دائماً بسیاری از حامیان داخلی خود را از دست میداد.
دولت به دنبال دوستانی در خارج میگشت اما هر چه بیشتر میگشت، کمتر مییافت. کسی دل خوشی از دول اسلامگرا نداشت، آن هم اسلام اخوانالمسلمین که افتخارش به سیدقطب، مراد سران القاعده است. ایران نیز که ظاهراً به همکاری با مرسی متمایل بود، نه وجهه خوبی در میان سران اخوان داشت (پیشتر گفتیم که اخوانیها خاطره بدی از حکومت سوریه در سرکوب نیروهایشان و عدم حمایت ایران از آنها دارند، جدا از اینکه گرایشهای ضدشیعی در برخی نیروهای اخوان وجود دارد) و نه خود در سیاست خارجی با وی اشتراک نظر داشت، زیرا مرسی پیمان کمپدیوید را لغو نکرد، روابط مصر را با اسرائیل قطع و با ایران وصل نکرد ضمن اینکه به جای جهاد علیه اسرائیل بر "به اصطلاح جهاد" علیه بشار اسد تأکید داشت و برای آن اشک میریخت. مرسی حتی در جایگاه رئیس اجلاس عدم تعهد در تهران اعلام کرد حکومت اسد مشروعیت خود را از دست داده و همه باید همبستگی خود با مردم سوریه و آمادگی خود را برای حمایت از سوریه جدید و آزاد اعلام کنند. مرسی همچنین در برابر قتل حسن شحاته از علمای شیعه مصر به دست گروههای سلفی که کمی پیش از کودتا رخ داد، سکوت کرد.
مرسی حتی در جایگاه رئیس اجلاس عدم تعهد در تهران اعلام کرد حکومت اسد مشروعیت خود را از دست داده و همه باید همبستگی خود با مردم سوریه و آمادگی خود را برای حمایت از سوریه جدید و آزاد اعلام کنند
رویهمرفته علاوه بر مشکلات مختلف اقتصادی که گفته شد، در عرصه اجتماعی-سیاسی نیز مردمی که از رویکارآمدن اخوان حمایت کرده بودند، به تدریج دریافتند که نه گروههای دیگر (به ویژه ارتش) اجازه اِعمال سیاستهای مدنظر اسلامگرایان را میدهد و نه خودِ اخوان (شاید به دلیل پایبندی به دین) تمایلی به اقتدارگرایی و تحمیل نظرات خود دارد. در عرصه سیاست خارجی نیز نه تنها رابطه مصر با متحدان مبارک عوض نشده است، بلکه هر روز از متحدان مصر کاسته میشود و مصرِ منزوی هر چه کمتر امکان دستیابی به اهداف مختلف خود را دارد. بسیاری از مردم دریافتند که دستاوردهای انقلاب بسیار کمتر از ناآرامیها و نگرانیهای آن بوده است در نتیجه وقتی فعالان اجتماعی (احتمالاً به اشاره ارتش) از چند هفته پیش از سرنگونی مرسی، آغاز به جمعآوری امضا علیه وی کردند، با آنها همراهی کردند.
سیسی در بیانی هشداردهنده از لزوم جلوگیری از «ناآرامی و جنجال سیاسی» سخن گفت و تأکید کرد «شایسته ارتش نیست که بار دیگر به سیاست باز گردد». کمکم ناآرامی شهرهای بزرگ را فراگرفت، گروههای سیاسی معترض، بازماندههای رژیم مبارک و حتی گروههای متشکل از جوانان انقلابی که مبارک را به زیر کشیده بودند، اکنون در میدان التحریر علیه مرسی شعار میدادند. 7 تن از وزرای مرسی استعفا کردند. سیسی در آن زمان با لحنی بیطرفانه اما تهدیدآمیز به عنوان فرمانده ارتش در بیانیهای خطاب به گروههای سیاسی اعلام کرد ارتش بر میزان قدرت خود آگاهی دارد، بنابر این «بهتر است در میان خود به تفاهم برسید. این ارتش، آتش است. با آتش بازی نکنید و نخواهید که وارد بازی شما شود، البته نه اینکه آتشی علیه اهل خود و کشورش باشد. از این رو چارهای جز تفاهم میان ما وجود ندارد... و این گزینهای است که از نهایت اهمیت برخوردار است.». اینها همه ظاهرسازی بود، و البته بهانه برای عدم مقابله جدی نیروهای انتظامی و نظامی با شورشگران علیه مرسی.
سیسی به رئیسجمهوری پیشین اجازه داد تا پیامش را برای شوراندن مردم علیه ارتش منتشر کند تا مدرکی علیه وی در دادگاه داشته باشد
نهایتاً ارتش با یک مهلت صوری 48 ساعته به مرسی برای آرامساختن اوضاع و جلوگیری از جنگ مدنی، کنترل را در دست گرفت، مرسی را بازداشت کرد و برای حفظ ظاهر، عدلی منصور را به ریاستجمهوری موقت گماشت (کسی که در ژانویه 2014 سیسی را به درجه ارتشبدی ارتقا داد). سیسی به رئیسجمهوری پیشین اجازه داد تا پیامش را برای شوراندن مردم علیه ارتش منتشر کند تا مدرکی علیه وی در دادگاه داشته باشد. کمی بعد، اخوانالمسلمین در مصر و عربستان سعودی به عنوان یک گروه تروریستی اعلام شد و حتی دیوید کامرون اعلام کرد فعالیتهای این جمعیت در انگلیس را زیر نظر خواهد گرفت. آلسعود که بیش از همه از بیداری اسلامی به تنگ آمده بود، مهمترین حامی سیسی در منطقه محسوب میشود. پیشتر گفتیم سیسی نماینده ارتش مصر در عربستان نیز بوده است. در مقابل ترکیه به شدت برآشفت زیرا مرسی همکار وی علیه حکومت بشار اسد در سوریه و همراه وی در تضعیف ایران و عربستان به عنوان دو رقیب قدرتمند بود.مرسی و اردوغان یک وجه اشتراک دیگر نیز داشتند: هر دو با رویکردی اسلامگرا در پی حاکمیت دموکراسی پس از یک دوره حکومت ارتش در کشورشان بودند.
ارتش با یک مهلت صوری 48 ساعته به مرسی برای آرامساختن اوضاع و جلوگیری از جنگ مدنی، کنترل را در دست گرفت
در نهایت مرسی حتی نتوانست حمایت حزب «نور» را که گرایشهای اسلام سلفی دارد و همرزم اخوان علیه مبارک بود، با خود حفظ کند. این حزب در انتخابات اخیر از سیسی حمایت کرد.
روایت سیسی از علل سقوط مرسی جالب است و البته جانبدارانه. وی معتقد است مرسی نه تنها در داخل تنها با گروههای اسلامی کار میکرد و در میان همه نهادهای حکومت، دشمن میتراشید بلکه زمینه ورود گروههای جهادی و سلفی را از افغانستان به مصر فراهم کرد، چرا که هدفش بازسازی امپراتوری اسلامی بود. مرسی با تحمیل ارزشهای اخوانی بر مردم متکثر مصر، 51% حمایت اولیه را به 5 تا 10% کاهش داد. سیسی مدعی است از حمایت و مشورت آمریکا در اقداماتش برخوردار بوده است اما مرسی مشورت هیچکس را نمیپذیرفت و تنها تابع جمعیت اخوان بود. سیسی ادعای مضحک دیگری را نیز مطرح ساخته: «من از آمریکاییان خواستم تا به رئیسجمهوری پیشین (=مرسی) کمک کنند تا بر مشکلاتش فائق آید اما آنها کمکهای مالی گذشته را نیز قطع کردند»!
ژنرال سیسی: «من از آمریکاییان خواستم تا به رئیسجمهوری پیشین (=مرسی) کمک کنند تا بر مشکلاتش فائق آید اما آنها کمکهای مالی گذشته را نیز قطع کردند»
4- ژنرال سیسی چه در سر دارد؟
سیسی البته روایت خود را دارد. وی، هوادارنش و گروههای سیاسی حامیاش معتقدند مرسی سیاستی متعصبانه و تحمیلی را در داخل به اجرا گذاشت و در خارج نیز با گروههای سلفی همپیمان بود. آنها میگویند مرسی مصر را به اندازه اخوان کوچک کرده بود. سیسی آمده است تا دموکراسی واقعی را به اجرا گذارد، از جدالهای بیهوده مذهبی در عرصه سیاست جلوگیری کند، مصر را برای همه گروهها بخواهد، به امنیت و اقتصاد مصر رونق بخشد و خواستهای انقلاب 2011 میلادی را تحقق بخشد.
اما هشام قاسم فعال و تحلیلگر مسائل سیاسی در قاهره معتقد است در صورت تداوم سرکوب در عین عدم حمایت مردمی که خود را به وضوح در انتخابات اخیر نشان داد، احتمالاً باید منتظر شورش سوم باشیم. بگذاریم تا زمان همه چیز را روشن کند. فعلاً کار سیسی با سرکوب در سیاست داخلی، کسب حمایت آمریکا و عربستان و سازش با ایران در سیاست خارجی به پیش میرود. سیسی عبرتهای زیادی از حکومت مرسی گرفته است.
منابع و مآخذ:
http://www.nbcnews.com/news/world/egypt-asks-youtube-remove-tahrir-square-sex-assault-video-n130296
· http://www.reuters.com/article/2014/06/21/us-egypt-brotherhood-ruling-idUSKBN0EW0B520140621
· http://www.usnews.com/news/world/articles/2014/06/14/egypt-sends-13-to-trial-for-sexual-violence
· http://csis.org/publication/middle-east-notes-and-comment-covering-coup
· http://csis.org/publication/cautious-optimism-egypt
·http://www.washingtonpost.com/world/middle_east/washington-post-interviews-egyptian-gen-abdel-fatah-al-gen-sissi/2013/08/03/6409e0a2-fbc0-11e2-a369-d1954abcb7e3_story.html
·http://www.ar.shafaqna.com/egypt/item/25893
·http://www.france24.com/ar/20140525
· http://www.theguardian.com/media/2014/jun/24/al-jazeera-journalists-sisi-egypt-denied-celemency
· http://edition.cnn.com/2013/07/02/world/meast/egypt-morsy-profile/
·http://www.alarabiya24.com/ar/news/14870
· http://archive.arabic.cnn.com/2012/egypt.elections/4/18/Mohammad-Mursi-Egypt/
·http://www.islahweb.org/ar/content/2012/9/6974/
·http://www.alarabiya24.com/ar/news/14957/
·http://lhvnews.com/ar/news/3118/
نظرات شما عزیزان: